هه هه هه. بالاخره درستش کردم.صفحه رو. D:

 

اه اصن نمیتونم تو صفحه ی سفید بنویسم.ریدم بهت بلاگ اسکای با این امکاناتت با این سایت تخمیت.تقصیر منه که تو همون پرشین بلاگ نموندم.اخخخخخیییییی میخواستم بگم این پسر نانازه توکیو هتل چقد حلال زاده س.اخه چقد.یعنی من ازاین حلال زاده تر ندیدم.اخه همون موقه داشتم فک میکردم که کاش اون شوارو بده توکیو هتلو و اینکه دلم براش تنگ شده.یهو زدم ویوا دیدم الان شروع شده!یعنی همون موقع داد.الهی قربونش برم که چقد حلالزاده س.دوسشون دارم.بااینکه المانی ان ولی خب.دوسشون دارم.اهنگاشونم خیلی قشنگو نازه فقط حیف که تاحالا هرچی امپی تری شو پیدا کرردم پولی بوده.اه ربدم به این نت.کلا ریدم.دیگه.!چیز دیگه ای یادم نمیاد جز اینکه این سه شنبه چارشنبه سوریه....وایی خدا....کاش تو یه کاری میکردی یه کاری بشه.من که میدونم اخرش من میمیرم بدون اینکه هیچی بشه.دیگه اصن...بعضی وقتا فکر میکنم بیخیال شم....................................................عزیز من..........):.................آه خدایا من اگه جای تو بودم به من کمک میکردم.یعنی یه کاری میکردم یه کار خیلی کوچولو.اخه حیف به خدا.انصاف نیست.چی انصافه؟!هیچی.خب پس ولش کن.اصن بیخیال.بیخیال.....................زودتر شب شه بخوابم.

سلام وبلاگ عزیزم.مدتیه میخوام اینارو بنویسم.اولین چیزی که میخواستم بگم این بود که آرام بخشم چقد دلم برات تنگ شده بود.وقتی اسمتو دیدم چقد خوشحال شدم چون خیلی دلم برات تنگ شده بود عزیزم.فقط حیف که قالبت دیگه قالب قبلی نیست.من نمیدونم این بلاگ اسکای چه سیستمیه دیگه.سایتای دیگه تغییر میکنن بسمت بهتر شدن و پیشرفت اونوقت بلاگ اسکایه قشنگ برعکس پیش میره.خیلی قالب داشت ماشالا حالا دیگه همون دوتاشم شده یکی!هرچند از نوشتن تو صفحه ی سفید اصن خوشم نمیاد ولی خب چه میشه کرد البته میدونم میشه ویرایشش کرد ولی خب کی حال داره.میخواستم اینو بگم که لغتای زبانو...میخواستم گله گذاری کنم!درددل یعنی.اخه هر کلمه ای قدرت خدا صدهزارو نهصد تا معنی داره.که هیچکدومم هیچ ربطی بهم ندارن.آه خوشحالم که بعد از اینهمه مدت دوباره برگشتم پیش وبلاگم.بوس.آرام بخش عزیزم.بوس.خب داشتم میگفتم!بطور مثال.... مثلا یه کلمه ی انگلیسی رو در نظر بگیر: " فلان کلمه". حالا معانیش تو دیکشنری ببیلان:

"برابر بودن،مکاتبه کردن،لیز خوردن از سرسره، صدای تلق تولوق،آدم خل وضع،قل خوردن، ماشین لباسشویی،اصطلاحی درمورد یکی از اجزای کامپیوتر،مچ بند، آویز گردن، فرستادن، دنبال کردن، نواختن، شلوار پاچه گشاد،کسی که سینش میزند،بلندگو،میوه ای شبیه هندوانه،بهانه، تایید، (نه خدایی بهانه به تایید چه ربطی داره؟) و الی آخر..."

مصطفی میگه معنی فارسیاش چرته انگلیسیشو یاد بگیر.اخه انگلیسیاشم معنیاشو باید بفهمی بالاخره.اوناام خودشون صدتا معنی دارن که هرکدوم یه چیزی میگن.اخه ادم کدومو یاد بگیره.نمیدونم اینم شد زبون اخه؟باز حداقل تو فارسی حداکثر سه تا معنی داره کلمه نه سیصد تا.و تازه نکته ی امیدوار کننده و تشویق کننده ی دیگه اینه که اگه تو گورم دفتر لغتو دیکشنری با خودت ببری و در دوران برزخم تحصیلاتتو ادامه بدی بازم هنوز کلی کلمه هست که بلد نیستی!البته اگه قبلیارو یادت نرفته باشه.واقعنم که چقد امیدوار کننده س.ادم ترغیب میشه به یادگیری لغات.فعلا دستم درد گرفت.عادت ندارم به نوشتن.فعلا بسه.دلم رقص میخواد.مهمونی.به خودم: تو کی دلت رقص نمیخواد عزیزم؟

اه از دست این هوا.یه دقه سرده باد میاد مثه چی.یه دقه گرمه.در بالکنو وا کنی از سرما احساس فیریز شدن بهت دست میده ببندی بخارپز میشی از گرما.اخه من نمیدونم بخاطر خدا این چه وضع هواست؟یه دقه از ذاتالریه فوت میشی، یه دقه در اثر گرمازدگی شهید میشی.یا شبا.پتو رو میزنی کنار سردت میشه میکشی روت گرمت میشه.ای خدا اخه ادم چیکار کنه انصافا؟!مثکه جدی جدی لایه ی اوزون یه چیزیش شده.وای باورم نمیشه تا یه دقه پیش چنون بادی میومد که .... الان افتاب...انقد گرمه که در بالکنو تا ته وا کردم.من باورم نمیشه. جدا که معنی متغییر رو ادم تازه میفهمه.مردم دنیا سال تا سال یه دونه فصل بیشتر ندارن و تنوع به خودشون نمیبینن اونوقت ما هر یک دقیقه یه بار فصل عوض میکنیم.اونم چه تنوعی.الان چله تابستونه یه دفه میشه چله زمستون.واقعا ام که جلل خالق.