هنر نزد ایرانیان است و بس!

کنکور تستی-تشریحی-تحلیلی-اطلاعات عمومی-هوش

۱-وقتی بنزین برای مردم ایران سهمیه بندی می شود، مردم چه کار کنند؟

الف)چشمشان کور دندشان نرم

ب)زبونشون لال پاشون چلاق، و از همه مهمتر دستشون فلج، "رای ندهند"!!

ج)با اتوبوس های خلوت و راحت المسافر سوار کن به سفرهای درون شهری پرداخته و یه نصفه هفته را برای رسیدن به سرکار در راه باشند

د)تا میتوانند از افراد جوان و پیر داخل اتوبوس کتک بخورند و فحش بشنوند

ذ)سخت نگیرند زندگی میگذرد بهرحال!!..

ر)پیاده سفر کنند

ز)ابتدا سرشان را گذاشته سپس بمیرند

ی) تا میتونن الکی از همدیگه بچاپن

ن)وایسند جلوی پمپ بنزین با اکبر خلافو حسن کلیه فروش و صفا چاقودار و هرکی اومد بنزین بزنه بگن کارتتو میدی یا نه؟و اگر کارتش را نداد.....

ک)بیخودی خودشونو ناراحت نکنن...بدبختی که حتما نباید شاخو دم داشته باشه!!

 

۲-این داستان را بخوانید سپس...

آنشب وقتی اکبر خلافو حسن کلیه فروش و صفا چاقودار دور هم جمعی دوستانه را تشکیل داده و شکلات و آبنبات مجانی به مردم خوب و نازنین و معصوم در پمپ بنزین هدیه می دادند، جناب اقای محترم صفا چاقودار از آقایی نامحترم با احترام فراوان استدعا کرد که"میشه خواهش کنم سرکار آقا که کارت بنزینتون رو رو بمن بدید؟" و اون اقای بد جواب منفی به وی داد و گفت " بروگمشو بوگندوی بی ادب"...وی خیلی تصادفی و سهوا هنگامی که دست از پا درازتر و ناامیدانه و محزون و غمگین با لبو لووچی اویزان قصد بازگشت و التماس بشخص دیگری را داشت خیلی اتفاقی پایش به یک صخره ی گنده در پمپ بنزین آسفالت شده، گیر کرد و همچین نمیدانیم چرا و چجوری یکهو ناغافل نوک چاقویش تا ته فرو رفت بتوی شکم اقای نامحترم بیچاره و از اونورش دراومد.و صفا خان محترم چاقودار ما که بسیار ناراحت شده میخواست وی را به بیمارستان برساند از آن هم اتفاقی تر خیلی سهوا بدون اینکه بفهمد چه شده است کارت بنزین ان بنده ی خدای بیچاره را در دست گرفت و با بروبچ خوشحال خندان رفتند سروقت یه بدبخت دیگر.و مامور پلیس موتور دار(معروف به آقای کلان موتوری) هم فقط دو سه روز اول که بحث داغ بود در پمپ بنزین کشیک میداد و پس از آن شبها با سهمیه ی "کلان" ها که بهش داده بودن با خانواده به گشتو گذار میپرداخت.

از این داستان ما نتیجه میگیریم که؟

الف) هنر نزد ایرانیان است و بس!

ب)امن تر از ایران خودشه

ج ) شبها بدون اجازه ی مامان از خونه بیرون نریم

د)همیشه یه کلت و یه قمه(اگر آر.پی.جی باشد خیلی بهتر است) در جیب و جوراب داشته باشیم و بمحض حمله دشمن را غافلگیر کنیم

ر)تا حسن کلیه فروش ناغافل و سهوا زمین نخورده دو دستی کارتمان را تقدیمش کنیم

ی)گزینه ی ر غلط است چون اصن حسن بیچاره میدانست کار خطرناک است و در آن لحظه دستشویی بوده

ط)همون که گفتم...سرتو بذار بمیر

 

۳-میزان آدم کشی و جرمو جنایت از چه زمانی در ایران بحد رسید؟

الف)از پارسال اون موقه ها

ب) از پیارسال اونموقه ها

ج )از همون وختی که فلج دست برخی افراد بهبود یافت!

د)من نمیخوام بیفتم زندان واس همین جواب نمیدم!!

 

۴-علل آدمکشی در ایران قبلا چه بوده است؟

الف) قبلا اصن آدمکشی در ایران نبوده.فقط در کشورهای خارجه بوده

ب) من قبلنا نبودم ولی ننه بزرگم میگه برخی ها بدلیل ترور شدن رهبر کشورشون توسط دشمن ترور کننده را ترور می کردند

ج)اگه یکی ناموس و مال آدمو جلو چشش ازش می گرفت آدم اونو میکشت

د)اگه کشورهای بد خارجی به کشور خوب داخلی حمله می کردند مردم آن کشور آنها را قتل و جنایت می کردند

 

۵-در زمان حاضر مردمبرای چه آدم میکشند؟

الف)بیست پنج تا تک تومنی

ب)پول

ث)تفریح

ج) با زنم دعوام شده

م) از ریختش خوشم نیومد

ع)با برو بچ دور هم باشیم.... بخندیم....

ی) چون تیریپ گذاشت برام مردک ناکس

ف)چون دلم گرفته

ر)پول خورد ندارم بدم به تاکسی

س)چیه دادااا؟؟؟؟؟ ناراحتی؟ واسسا تا با چاقو حسابتو برسم....واسسسااا.....

 

۶- کدامیک از عوامل زیر بهیچ عنوان من العنونی جزو علل بیداد جنایت در کشور نیستند؟

الف) بی پولی

ب) تفریح

ج) بدبختی

د) سران مملکت

ه)هیشکدام

 

۷-معلمهایی که تحصن کرده بودند چه شدن؟

الف) به خانه هایشان رفته و استراحت کردند

ب)چندروزی مهمان عمو کلان شدند!

پ رفتند مسافرت جاهای خوب خوب!

د)پیش یه آقای عرب

ز)اونجا که عربه نی ننداخت!

ر)گزینه ی ز صحیح است

 

۸- سوال بالا نتیجه ای میگیریم که...

الف) معلمی شغل انبیا "بود"!

ب)علم بهتر است از ثروت

پ)ناظممون گفته اگه میخواین نرین پیش نی ِ آقای عرب به این سوالا جواب ندید

ر)آزادی بیان

 

۹-و مهمترین سوال: مردم سالاری به چه معناست؟

الف) مردم سواری

ب)خر سواری

پ) سوارکاری!

ج) چرا دروغ حناق نیست؟!

د)خودتی

ه)سالار بستنی

 

 

طراحی سوالات از استاد شهید* دکتر مریم میرزا فرخی سیستانی

* این استاد فقید بعلت نامعلومی درست پس از طرح این سوالات و توزیع آنها بین مردم چشمو گوش بسته، توسط برخی ها که اصلا هم هیچ ردی از آنان نیست، بلافاصله به قتل رسید! 

 

خوشحال میشویــــد!

 

میخواستم ای دیمو بذارم گوشه ی وبلاگ ولی یادم نبود چطوری میشه رنگشو عوض کرد.سیاه بود رنگش واس همین بیخیال شدم.گفتم تو همین پست میذارمش حالا هرکی دید دید هرکیم ندید بضرر خودش!! اخه میدونی چیه از اونجایی که منم مثه ""بعضیا""(!!!) خیلی مردمی(!) ام و دیدم که همه روزه موج زیادی از سیل مردم بی گناه گسیل میشن بسمت وبلاگ من و با تمام وجود ارزو میکنن که یه پست جدید گذاشته باشم و البته در تقریبا میشه گفت تمام موارد(مگه چی بشه) به در بسته میخورن!!و ناامید و دست از پا درازتر با لبو لچ آویزون برمیگردن سرکاراشون.واسه همین گفتم اگه احیانا یکی بسرش زدو خواس ناپرهیزی کنه و سلامو علیکی با صاحب وبلاگ را بندازه ببدبخت در ارزوش نمیره.چون من هروقت خودمو جای افرادی که اومدن اینجا رو دیدن یا دیدنو خوندن میذارم واقعا عوضشون ناراحت میشم که هیچ ادرسی از نویسنده ش در دسترس نیست.ادم میخواد بترکه اصن انگار!!! و بالاخره پس از سالها تحقیق و تفکر و التماسهایی که بگوشم رسید(حالا چجوریشو چیکار داری رسید دیگه!!) بالاخره لطف کردم و ای دیمو گذاشتم.که هنوز نذاشتم البته.

رفتم تو قالب وبلاگم که ای دی رو اضافه کنم یه جا با یه صحنه ی عجیب و البته خیلی جالب برخورد کردم.یجا نوشته شده بود "مریم میرزا در قلعه ی یاهو" !! بعد جای ادرس میلم بود مثلا.البته که مسلما و مطمئنا خودم زمانی رفتمو اینو نوشتم ولی بعد قالبو عوض کردم یا نمیدونم چی شده که حذف شده از صفحه؟ولی اصـــــــــلا یادم نمیاد همچین چیزی تو صفحه بوده بودیده باشه اما هیچ مسله ای نیست چون جدیدا پی بردم که همچینم خوش حافظه نیستم و بعضی چیزارو خوب یادم میره!! مثلا تو خاطراتم یجا تعریف یه خوابمو کردم که وقتی داشتم میخوندمش چشام تا حد بوغلتون گرد شده بود و اصن یه قیافه ی مسخره ای!!!! یادم میفته خندم میگیره.چون هیچ رقمه عمرا یادم نمیومد من همچون خوابی دیده بودیده بوده باشم....چمدونم واللا....هرچند بعد که فکر کردم یه چیزایی یادم اومد...ولی خب.

هرچند الان که فک میکنم میبینم همچینم لازم نیست که بذارمشا...!!! ولی خب حالا سینس توفیریم نمیکنه واسه اینکه دل برخی ها نشکنه اوکی.

gia1987x@yahoo.com

خلاصش که بدلیل درخواستهای گسترده و مبرم ملل متحد و غیر متحد و نا متحد و بامتحد و دارای متحد و تححد دار و مردمی و خوب و خیلی باهوش و هوش دار و دارا و دانا و "اصلا نه جاهل" و "عمرا هیچوقت نبوده اند ابله و نخواهند بود"، و خیلی ذکی تر(با ذکاوت) از الاغ و خر و این صبتا........ هووووفــــــــف..ما تصمیمان را به ورطه ی اجرا کشاندیم!!و مثل بعضیها آنرا به "آینده انشالاه" موکول نکردیم.