تئوری دکتر مریم (بالای 18 سال)

 

میدونستی؟

مردها و پسرها یا کلا عقل ندارن یا اگرم داشته باشن عقلشون تو چیزشونه.(=*یر)

البته بعبارتی میشه هم گفت که عقلشون به چشمشونم هست و البته چششون مستقیما به سلولای فرمانده چیزشون وصله و از همون *یر فرمان میگیره. یعنی چشم میبینه به *یر گزارش میده بعد *یر تصمیم میگیره که ایا فرد باید خوشش از این دختر بیاد یا نه.

بنابراین هرچی *نده تر باشی اقای جناب *یر بیشتر دوست دارن و نتیجه اینکه اقای پسر هم بیشتر از شما خوشش میاد چون "عقل"اش بش میگه!!

هرکی بیشتر به "عقل" ادم حال بده اون بهتره.

انقدم ** مغزن که طرز فکرشون اینطوریه.

مثه این میمونه که ادم فک کنه کسیکه *نده نیست اعضای بدن یک زنو نداره!!!یا اینکه اون نمیتونه هات و س* ک* سی باشه!یا اینکه اون غریزه نداره!! و فقط اونیکه *نده س چیزو میزو اینارو داره!!و بدرد میخوره!!

نمیدونم شاید منم اگه پسر بودم کسیکه به *یرم حال میدادو باش حال میکردم ولی دلیل نیمشد طرز فکرو علاقم بهمون محدود باشه و دنبال چیزای دیگه نباشم.چرا انقد سطحی ان پسرا؟؟

من اگه پسر بودم همه چیو دوس داشتم تجربه کنم و دنبال چیزای جالب و کساییکه سخت بدست میان بودم نه اینکه زندگیمو رو علایق *یرم برنامه ریزی کنم.و مثلا چون یه دختری *ندس و جلوم *ایه مالیمو میکنه ازش خوشم بیاد با اینکه میدونم درواقع چجوریه.

ک** طلایی او بسان قهوه ای مانند کلید ساز سر کوچه مان بود که همیشه زیر ابشار دوش اسمان می ایستاد و دستهایش را بالا میبرد و به اسمان نگاه میکرد و زیر باران خیس میشد. چون توله سگهایش مادر نداشتند که به کیبورد من سلام کنند.وگرنه ادب میشدند در طلای نقره ای بازار.

همسایه ی ما مرد مجردیست که سه تا زن دارد و هرکدام پنجاه بار حامله شده اند که ده بارش از دوست پسر قبلی من بوده است.او خیلی پسر پستی بود که فرازو نشیب زیاد نداشت ولی نشت میکرد از دماغش برای همین همیشه یک دسته بیل توی سوراخ دماغش بود.اون خیلی خوش تیپ بود ولی نه به خوش تیپی ماهی. با اینکه من تو قایق بودم اونموقه ولی دیدمش وقتی ماهی داشت با لباس رو رختخواب بالا پایین میکرد. اونو لباس همو میخواستن ولی بعدن معلوم شد چوب لیاسی داداش شاش همسایشونه و اگه ازدواج کنن فامیل میشن.واسه همینم رفتن دبی.البته من اونروز استخوناشو ندیدم ولی بازم خوشمزه بود.

فردا روز اخر زندگی هرکسی است که الان دارد این را میخواند. و من هم اصلا نه دیوانه ام نه خل. فقط وقتی کوین اسپیسی نوار مغزی ام را گرفت دید که خطها و خطوطها دارند با هم میرقصند با اوای دلنواز پنجول گرگ وحشی و مثل اهنگ رقصنده در باد بالا پایین میپرند و بعضی وقتا هم صافن مثه مادِربُرد سیم کشی محلمون که شکل تخته. اما لعنتی کوین بعده بررسی فهمیده که من فک میکنم یجوریه و هم بدم میاد ازش هم ازش خوشم میادو میخوام که مـِیک لاو توو می بکنه.اما پرینترش خراب بود واسه همینم حواله ی منو داد به عمه قزی که میشد دایی کبیر باجناق دایی جان ناپلئون که حالا تغییر جنسیت داده و شبیه زمبه شده بود. اما هنوز هم دوست من بود و اگه از من بپرسی خواهم گفت که همچنان هم برای من مرد بود.مردی با لباس زیر زنانه.مردی برای همه ی فصول.مردی که سالاد فصل را با چاقو میخورد بجای پیاز.چون میگفت وقتی من خمیردندونم اون نباید بو بده وگرنه میره دستشویی پیش سطل اشغال اقا پلیس محلمون که من عاشقشم.

من عاشقم همیشه عاشق یه چیزایی که همه ی بقیه ی ادما اصلنم نیستن.چون اونا اصن ادم نیستن یا اینکه من اصن ادم نیستم. من حتی از نظر فیزیکی ام شرایط عجیب غریبی دارم بعضی وقتا. که حتی دستشویی هم تعجب میکنه وقتی میرم پیشش تو حموم.با اینکه دوربین مخفی کوین اسپیسی تو حمومه اما من بازم پشمالو نیستم.

من عاشق مایکل ام (هالووین)و همیشه ارزومه که کی میشه اون بیاد بخواد منو بکشه و کی میشه که اونروز بیاد که اون بیادو ولی بجای کشتن عاشق من بشه و واسه همینم منو نکشه و فقط منو نکشه. و بقیه رو قشنگ سلاخی کنه و بمعنای واقعی کلمه بگاد.
مثه دراکولا که وقتی کوچیکتر بودم من معشوقش بودم و همرو میکشتو خونشونو میخورد و فقط من بودم که خونمو میخورد ولی نمیکشتم چون منو دوست داشت. نه فقط واسه اینکه من خیلی هات بودم بلکه بخاطر اینکه شیر اب گرم حمومش همیشه خراب بود و لرد آو ده رینگز که از اون خونه مواظبت میکرد با ننش رفته بود سفر قندهار پیش مخملباف و مخمل و مادربزرگه و نوک سیاه.البته هاپو کومارم قرار بود بیاد که متاسفانه تو راه خورد به قطار سکته کرد مرد.و بعدنم زنده شد دوباره.خلاصه که پس اونشب ما کلید نداشتیمو پشت در موندیم. دراکولا همونجا بمن ابراز عشق کرد و البته ابراز علاقشم مثه ادما نبود و خـــــــــیلی خوبو جیگرو دراکولایی و هات بود و البته یکمم درد داشت!اما دراکولا بم گفته چندوقت دیگه منم دندونام مثه دندونای اون تیــــز و کشنده و ترسناک میشه و تازه عنبیه (!!!) ی چشمم رو هم هروقت خواستم میتونم به یه رنگ دیگه (مثلا سیاه) تبدیل کنم.
و حتی میتونم رو دیوار و سقف هم راه برم و هرکیو که میخوام دهنشو بگامو صاف کنم.البته دراکولا جونم دوس نداره من بی ادبی حرف بزنم چون میگه بی ادبی کار ادمای زشته که سیبو با گلابی عوضی میگیرن. اما با اینحال من بازم توت فرنگیو به سبد میوه ترجیح میدم چون توش بنفشه و سبز نیست. اخه سبز چشامو میزنه چون من خون میخورم و دیگه ادم نیستم.عینک افتابیمم پاهاش خار داره و جزو دسته ی خارتنان ا واسه همین دمش گوشمو اذیت میکنه موقع غذا خوردن رو دیوار.


میخوام یه رازیو بهت بگم .گوش کن. میدونی شبای چهارده که ماه کامله من گرگ میشم.ولی ازاونور تا صب جلوی ایینه وایمیسم قربون صدقه خودم میرم جای اینکه بیام ملتو بکشم بخورم.بسکه خرم. اخرین بار که گرگ شدم مسواک نزدم اخه گوشت چندتا *نده لای دندونام بودن که نمیخواستم برن اما توالت گفت اگه سیفون منو نکشی سیفونتو میکشم داداااااش.منم از ترسم رفتم زیر پادری قایم شدم تا طوفان بگذره.وقتی صب شد منو توالت اشتی کردیمو بعد من یواشکی با پرده ی حموم خفش کردم که دیگه نره سر بطریای مشروب من توشون روغن کرچک بریزه.چون من اب نباتو از البالو بیشتر دوس دارم و لیس میزنمش دلیل نمیشه هاپو باشم.

دیشب برفتم تو ماشین لباسشویی که بازی کنم که دیدم شلوار آبیه ی آل پاچینو اونجا مونده.لعنتی بوی شاش نمیداد ولی بوگندو بود. تو جیبشم چندتا ادامس خارجی داشت که از ایتالیا برداشته بود از طرف جورجی خره گاو منه سوارش میشم خوب میبره.
منم را افتادم تو خیابون تا اینکه بازم مثه همیشه یکی منو دیدو عاشقم شد ولی زد رو گاز بجای ترمز و منو زیر کرد و منم چسبیدم به کف ماشینش که دستکمی از اسانسور خونه ی خپل اینا نداشت ولی برقی بود. بعد رفتم تو موتورش و اونجا شدم خاله ریزه. بعد همه گفتن به چه خاله ریزه ی جیگگری....ساعتی چند؟؟ منم گفتم واه واه منه پیرزنو چه به این کارا بچه ************و کلی فحش دادم و دراکولا و گرگ شدمو همشونو تیکه پاره کردم.بعد شب خسته و کوفته رسیدم خونه رو تخت دراز کشیدم و یه آآآه از ته دل کشیدم مثه همیشه.چون دوباره یاد زندگی تنهام افتادم.


دیگه ام خفه شو.


خوب شدم.بهتر شدم نوشتم.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------- 

وبلاگ عزیز دلم :) فقط واسه اینکه یه ** ** بیمغز *** اومده تورو پیدا کرده و معلوم نیست چندصد تا ازاینا اینجارو پیدا کردن دلیل نمیشه من دیگه بات حرف نزنم عزیزم. 

** ننه ی همشون.(: حرفای خیلی خصوصیمو قبلنم تو نت نمینوشتم میدونیکه عزیز 

آی لاو یو (: 

 

hey :)

u kno i love u my dear weblog :)

:*

i kno baby....i maself donno honey some jerk off just appeared from nowhere n i kno baby that the fukhead violated ur and my privacy, but its ok now.

i still am gonna talk 2 u baby :) just not the very provate stuff ofcourse i never used to write them on the net anyway..since OTHERS read it here too.

so baby hon i just wanted to say that ive become physicaly weird these days.ma physical condition i mean. i was just searchin 4 it through the net 2 find out wat kinda symptoms it is.  

i guess somethin very bad is goin on insidea ma body n i dont kno of it yet. it could be cancer. . i donno. fuck it man. im tired.

im tired of ... some things...i just don fukin get it than WHEN do i get to rest from motherfukin dickheads sukers. ? ha? when? theyve really made me tired. n im sick of it. i just wish it ends as quickly as possible n im not gon show up n i don wanna see or hear NO FUKIN BULLSHIT NO MORE.

haalam beham mikhore dige.

hoooooooooooogh