قصه های هزارویک دایناسور

من نوفهمم!! این ملت ایرانی اخه چه علاقه ای به دایناسور دارن؟ سرشونو بزنی تهشونو بزنی درمورد دایناسور حرف میزنن.راستی همون خبری که اوندفه نوشتم(ادمای نئاندرتال در مالزی) تو یه مجله ی دیگه اضحترشو نوشته بود.و گفته بود که مردم روستایی اظهار داشته اند که فرد مذکور حدود 2 یا 3 مترو 60 سانت قد داشته(تو اون هیرو ویر این 60 سانته من نمیدونم چیه) با چشمانی قرمز و بدنی پشمالو بوده.البته بعضی چیزاام که بعلل امنیتی فاش نشده چیزایی هست از قبیل اینکه این موجود انسان نما یک فقره پفک نمکی مینو با چیتوز حلقه ای و لپ لپ دستش بوده و لی لی کنان داشته میرفته خونشون و با خودش زمزمه میکرده "دنیا دیگه مثه تو نداره"!!!.(واقعا که شهرت بنیامین ببین به کجاها که نکشیده.)

از همه زیباتر این بود که بالای این خبر تو مجله، عکس یه دایناسور انداخته بود!! اخه ملت... من نمیدونم یه موجود انسان نما چه ربطی به دایناسور داره.اصن کجای انسان شبیه دایناسوره اخه.حالا هرچی گنده بود انگار دایناسوره!! عجب عجب.... ای امان.ای امان از دست این ملت.

ولی اخرین خبرو من خودم با همین زبون خودم شنیدم که میگفت یه شخصی که نامش فاش نشده یک عدد دوست دایناسور داشته.بعد اینا خیلی باهم خوبو خوش بودن.دایناسوره رپ باز بوده عشق این شلوارا بوده که خشتکش(من عذر میخوام) تا غوزک پا میاد.و یه گروه زلزله زده رو میشه توش جا داد.از این ریش سوسولیا ام میذاشته جواهر الات ام مینداخته تازه نامرد ابرواشم تمیز میکرده.و معتقد بوده که با امینم تو یه بیمارستان بزرگ شده.خلاصه که این دایناسور مذکور که نام ایشونم اتفاقا فاش نشده نگو همون دایناسوری بوده که تو همت دیده شده.ولی خب تحقیقات بعمل اومده نشون داد که اونی که بافتنی میبافته خواهر دوقلوی اون که عشق شلوار اونجوریا بوده، بوده.و نگو اینا سر یه چیزی دعواشون میشه و خواهره میگه دیگه نه من نه تو.و بعد از همت یه راست میره امریکا پیش جورجی.خلاصه کلی با جورجی درمورد مسائل هسته ای ایران بحث میکنه.حالا از این انکار از اون اصرار.این بحث بکن اون بحث بکن.خلاصه که به توافق نمیرسن و جورجی میگه" اه اه اه.ای شاشوی بی تربیت.الهی بمیری.برو بیرون از اتاق من".بعدم پشتشو میکنه و قهر میکنه.دایناسور قصه ی ماام پا میشه میاد یه سر پیش فک فامیلاش تو جنگلای مالزی.که فک فامیلا همانا انسانهای نئاندرتال امروزی هستند که علیرغم نئاندرتال بودن تکنو میزنن و تو جشنهای ادمخوریشون مسابقات رقص با اهنگایی از قبیل "ددی یانکی، 50 سنت و غیره" دارن.و خیلی باکلاس میلنبانن غذا رو.حتی یه فقره ازاین ادمای نئاندرتال انسان نمای دایناسور تبار غول نشان، دیده شده که با اینکه اسمش فاش نشده ولی علیرغم تلاشش بالاخره معلوم شده که یک فقره خمیر دندان crest حاوی فلوراید دستش بوده و ظاهرا از مغازه ی اصغر اقا قصاب سر کوچه ی جنگل کش رفته بوده. خب دیگه بچه ها اینم قصه ی امروزتون.بقیه ش باشه واسه بعد.خوابای دایناسوری ببینین الهی.روز بخیر.