-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 29 آذرماه سال 1389 20:49
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 Dreams r the weirdest things. I guess it was last night dat I had a dream about this guy dat I hate n stars in small ville serial. He used 2 disgust me, but its weird dat I now kinda feel close 2 him!!cuz I think I was kinda holding me I mean I...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 آذرماه سال 1389 20:13
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 من می خواهم بروم تابحال شده که دلت بخواهد فقط تو را ببرند یکجایی که فقط دراز بکشی و سفید باشد ولی اسمش تیمارستان نباشد؟ من دلم میخواهد. من خسته ام شاید هم نیستم و آنی که الان دارد میگوید شاید نیستم خودش هم با خودش درگیری دارد و آنی که سالم است...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 12 آذرماه سال 1389 20:15
سوتی های پریشب باید بیادگار نبشته بشوند: "سایه ی گودزیلا" سوتی من، "سنگ بیار کاغذ قیچی" سوتی ایمان، و "دونفره" سوتی مهران :)))))))
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 6 آذرماه سال 1389 01:07
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 The best thing about being married is that when your husband just suddenly out of nofukinwhere decides to cum inside u, the fear of getting pregnant is not as devastating as if it was your boy frend or some stranger. God bless all the LD shit cuz...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 آبانماه سال 1389 21:31
I donno wat the fuk 's wrong with me but my heart keeps aching. when i get happy, angru, or upset... no matter wat... it just fukin starts 2 ache. as in rait now its aching. n i hate it so much dat i jus wanna die or sth. it sucks so much.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 مهرماه سال 1389 18:56
Im gettin fukin depressed. i cant find a fukin job n i dont have any fukin frendz. Although the happiest perfect marriage, im guessin dat im depressed. jus 2day. or maybe its the hormonz. cuz i got period 2day.
-
شهربازی
دوشنبه 12 مهرماه سال 1389 18:30
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 هو رااااااااااااا رفتیم شهربازی خخیییییییلی خوش گذشت. انقد خندیدیم فک و فوکمون اومد پایین! از بستنی قیفی های "آویزون"! =))))) بگیر تا روهم نشستن تو ماشین محمد. خیلی باحال بود. کلا اولین بازی که سوار میشی خیلی بت حال می دده. از همه...
-
جملات قصار
شنبه 6 شهریورماه سال 1389 03:47
دیوانه از قفس پرید. قفسی که مرغ همسایه در آن غاز بود. غازکی که قالب پنیری دید بدهان برگفتو زود پرید. پریدشو پریدش سر کوهی رسیدش دو تا منگل رو دیدیش یکی به اون غوز داد یکی بهش گوز داد. غوز رو خودش برداشت. گوز رو دادش به گوزی * . گوزی به اون اکانت داد. اونم اکانتو گذاشت تو قفس که بهوای اون دیوانه به قفس مرغ همسایه که...
-
تو گوشت را لنباندی....
شنبه 6 شهریورماه سال 1389 03:46
تو گوشت را لنباندی.... و نفهمیدی.... من با چه هراسی گوشت را از یخچال همسایه دزدیدم. همسایه زودی فهمید. بیلش را برداشت و دنبال من دوید. از لای دیفال به من کرد نگاه. او بیلش را پرت کرد طرف من و من جاخالی دادم. .... همساده بیل را طرف من پرت کرد.... گوشت از دست تو افتاد بخاک.... و تو رفتی..... و هیچوقت نفهمیدی.... که من...
-
the Stuff!
چهارشنبه 27 مردادماه سال 1389 23:37
اینو پریروز نوشتم: i mean God really cant expect man 2 just THROW AWAY his sekshual needs now, can he?! no he cant! i mean come ON. it's Hormones. u kno wat they are? they r somethings dat make ur Member want things! n actually its mostly in ur brain but eventually it leads effects 2 ur Thingi! i donno if they call...
-
hard workin day!
دوشنبه 9 فروردینماه سال 1389 23:27
ok here we go, or here we Come! hoof ive been meaning 2 talk 2 u ALOT during the holydays (eid) but hell i just cudnt find the time! or the opportunity. 2night is the first night dat iman isnt with me so i thought i write u some n tell u about the very very important news of 2day my friend. :) infact, ladies n...
-
سُخُنی با بقیه
یکشنبه 29 آذرماه سال 1388 18:17
جالبه. واقعنم که من یدونه ام.همه خودشونو می کشن وبلاگشونو همه بخوننو نظر بدن. اونوقت من تموم سعیم اینه که وبلاگمو خصوصی نگه دارم. ! حتی دیگه تو لیست وبلاگها هم منتشرش نمی کنم که افراد جدید نیان تو. یعنی این آمار بازدیدکنندگان نشوندهنده ی کساییه که به اینجا سر می زنن همیشه. اول همینطوری می خواستم بدونم چند نفرن...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 24 آذرماه سال 1388 19:48
تا حالا شده سرما خورده باشی بعد دو روز باشه فقط سوپ خورده باشی و هر از گاهی بمیری از گشنگی و با اینکه نسبتا خوب شدی هنوز مجبور باشی فکر گلوت رو بکنی و فقط سوپ و چایی و نون قندی بی کنجد (که البته حالا بی کنجدش تموم شده و شده چایی بدون نون قندی و در نتیجه چایی خالی) بخوری بعد اتاقت مثه یه "مـِس" واقعی به...
-
برگشت (:
پنجشنبه 14 آبانماه سال 1388 02:12
(: آرام بخشمو برگردوندم (: فیلترش کرده بودن فلان فلان شده ها. و ما فهمیدیم که چرا اینکارو کرده بودن. یعنی پرسیدیم و فهمیدیم. و بعدشم بیشتر فهمیدیم که دیگه باید سرمان را در یه جاییمان فورو کنیم و حرف بد بی ادبی نزنیم. وگرنه پیدامون کرده و فیلترمان می کنند. بهرحال خوشحالم که نجاتت دادمو پیش خودم برت گردوندم آرام بخشم (:...
-
هیجان المرگو الدوووله مامانــــــــــــــــــــــــــی هــــــی
شنبه 3 مردادماه سال 1388 21:05
بخش عزیزم... عزیز دلم.. الهی فدات شم که نبودی من چقد غصه دار بودم.آآآآه انقد دلم برات تنگ شده بود که نگو. اصن نبودی انگار جاییو نداشتم. واااااااااااااااااااااااااااااااااااای نمیدونی چققد خوشحالم که از فیلتری درت اووردن. اصن باورم نمیشه. اصن واسه چی فیلترت کرده بودن؟ it's like a total miracle. دعا میکنم خدا این روزارو...
-
Despration!:I need a fuckin job
جمعه 11 اردیبهشتماه سال 1388 23:17
ای خدا یه کار ترجمه یا هرچی مربوط به انگلیسی برام جور کن.باشه؟من که انقد دنبالشــــــــم..... الان نشد واسه تابستون. پلیـــــــــز؟؟ اذیت نکن دیگه.خسته میشما.... تابستون میرم بچه نگر میدارمااااا.... گفته باشم. خدا بیشتر اوقات نه تنها بشخصه بلکه بوسیله بنده هاش هم کاری نمیکنه.و اونجاست که شاعر میگه حالا ما مینویسیم که...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 13 بهمنماه سال 1387 00:01
کلمات تو کله ی من فقط میرنو میان.هی میرنو میان. ولی ندرتا نوشته میشن. اما همیشه واسه خودشون در حرکتن. تئوریهای جدید کشفای جدید، حرفای جدید. سبکهای نوشتاری جدید. کارهای هنری جدید. و غیره. اما بازم ندرتا نوشته میشن. ولی همیشه در حرکتن و یجا نمیمونن. بعصی وقتا هر قسمت از کله م به یچی فکر میکنه. یکی میخواد حرف بزنه و...
-
تئوری دکتر مریم (بالای 18 سال)
جمعه 27 دیماه سال 1387 14:05
میدونستی؟ مردها و پسرها یا کلا عقل ندارن یا اگرم داشته باشن عقلشون تو چیزشونه.(=*یر) البته بعبارتی میشه هم گفت که عقلشون به چشمشونم هست و البته چششون مستقیما به سلولای فرمانده چیزشون وصله و از همون *یر فرمان میگیره. یعنی چشم میبینه به *یر گزارش میده بعد *یر تصمیم میگیره که ایا فرد باید خوشش از این دختر بیاد یا نه....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 22 دیماه سال 1387 00:25
ک** طلایی او بسان قهوه ای مانند کلید ساز سر کوچه مان بود که همیشه زیر ابشار دوش اسمان می ایستاد و دستهایش را بالا میبرد و به اسمان نگاه میکرد و زیر باران خیس میشد. چون توله سگهایش مادر نداشتند که به کیبورد من سلام کنند.وگرنه ادب میشدند در طلای نقره ای بازار. همسایه ی ما مرد مجردیست که سه تا زن دارد و هرکدام پنجاه بار...
-
قاط
پنجشنبه 9 اسفندماه سال 1386 20:40
آنگاه که ستاره های قهوه ای در اسمان شب قشنگ لولیدند درهم تو کجا ایا بودی و انگا که او صدا کرد ای صدف مردوارید زاده در دل زیر شن ها سر به اسمان می ساید تو کجا بودی؟ و انگاه که صدف در مروارید غم شب می گرییید چه کسی بود که نگه در قایق بادبانی طوفانی یافت و بپای دزد دریافتی بیفتاد با غمی چند عجیب در نی نی چشمانش و باو...
-
دفتر سفید or something
پنجشنبه 9 اسفندماه سال 1386 17:32
نازی عصری زنگ زد بعدم اومد دنبالم با مریم و مینا و نیلوفر رفتیم کافی شاپ همیشگی کلی سیگار کشیدیمو قهوه ترک خوردیمو گفتیمو خندیدیمو شیطونی کردیم!! منم مثه همیشه که چشمم دنبال پسرای خوشتیپ اینور اونوره چندتارو کاندید کرده بودم و با بچه ها بهشون نخ الکی میدادیم می خندیدیم. کلی خوش گذشت.ساعت طرفای نه بود که نازی رسوندم دم...
-
کلمه ی قصار
پنجشنبه 18 بهمنماه سال 1386 19:11
"گاو اگر آدم شود بازهم خر است". از جملات قصار کتاب "حکایات ال"* اثر جدید مریم میرزا *بخوانید حکایاتول ب.م.ن:منظور از جمله ی بالا خودم هستم احتمالا!
-
اقا پشنگ از دانشگاه رفتنم شانس نیوورد!!
پنجشنبه 18 بهمنماه سال 1386 19:08
میگم دانشگاه ما ام واقعا هیچیش به ادمیزاد نرفته ها. اقا پشنگ از دانشگاه رفتنم شانس نیوورد!! نه حیاط داره نه بوفه ی درست حسابی داره نه بزرگه، تو سلفشم که موش و مارو ملخ و عقرب در رفتو آمدن!! واللا! هرچند من تاحالا یبارم حتی از جلو درشم رد نشدم ولی خب یبار توش رفتم پارسال. همون بسه!! کم جمعیتم که هست قدرت خدا تو یه چسه...
-
سو وال
پنجشنبه 18 بهمنماه سال 1386 14:19
فرق بین بز، با کاهو، را نمی داند.او کیست؟ 1-دانشجویان دانشکده زبانهای دانشگاه تهران 2- دانشجویان دانشگاه تهران 3 -دانشجویان کل کشور 4- دانشجو و غیر دانشجوی کل کشور 7 -همه ی مردم ایران 8 -کلا ایرانی جماعت (که همان گزینه ی 7 میباشد بروایتی دیگر) 9 -کل جمعیت ایران باستثنای دو سه نفر همانطور که واضح است مطالعان عزیز گزینه...
-
Heath Ledger's dead ):
دوشنبه 15 بهمنماه سال 1386 18:56
:OOOOOOOO O MY GOD..who could believe that???? Heath Ledger is dead. holy crapbliv me i didnt bliv it when i first read it in a Salamat paper. i realy didnt! گفتم ایرانی جماعت چی حالیشه بابا بازم از خودشون یچی دراووردن. بعد اومدم تو نت و اصن انتظار نداشتم حقیقتشو ببینم واقعا ): that's over sad. واقعا ناراحت شدم ): کی...
-
علیرغم کلمات بدم که اگه باشه که نیست، بخونی بنفعته !!!(متن سانس
چهارشنبه 10 بهمنماه سال 1386 18:48
ادم انگولایی و امازونی و افریقاییو افغانی و عراقی بدنیا بیاد ولی ایرانی نباشه . فک کن...چقدر خوب بود اگه امازونی بودی مثه تو اون فیلم خدای مل گیبسون.اپولیکتاپوس نمیدونم چی چی.واسه خودمون راحت بدبختتر از حیوونا ولی خوشبختترو خوشحالتر از ایرانی جماعت زندگیمونو میکردیم.....واسه خودمون میرفتیم میومدیم اخرشم یا انقد...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 5 بهمنماه سال 1386 16:41
این بستنی قیفی وانیلی خیلی ستمه خدایی.وقتی میخوری انگار داری زهرمار میخوری!!!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 14 مهرماه سال 1386 17:31
نمیدونم.من هیچی نمیدونم.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 14 مهرماه سال 1386 16:45
هی مردم؟؟آیا شما بواقع اینجارا دوست دارید و از آن بازدید میکنید؟اینهمه خیل؟یا نکناد همتان یک نفرید که خل میباشد و در ماه صدبار به ما سر میزند؟!؟!میگم خدایی یجورایی خوشحال شدم الان.امار بازدیدکنندگان وبلاگو که دیدم.(: نمیدونم همینجوری شاید اونقدم زیاد نباشه ولی خب...یجورایی احساس خوبی به ادمی که تنهاس دست میده میدونی؟...
-
همینجوری... ماه رمضان قبل از افطار...همینجوری!
چهارشنبه 28 شهریورماه سال 1386 18:15
دیگه کمکم هرچی به اوقات ملکوتی ساعات نمیدونم چی چی اذان مغرب نزدیک میشیم به گا رفتگی مزمن هم بدتر میشه.وخامت پیدا میکنه.گشنمـــــــــــــــــــه.........بله منظور اینه. بعدم خبری نیست جز اینکه آم هفته ی دیگه یعنی چند روز دیگه تقریبا دانشگاها میوازه....و من هنوز فک نمیکنم هفته ی اولو برم.نیس که اروایه عمم...